
در آن زمان "مرگ" و "جنگ" بيشترين و پررنگترين واژههایی بودند كه بر ديوارهای كوچه و خيابان به چشم میآمدند و در ذهن عابر خواننده جای میگرفتند. در گذر از كوچه، پس كوچهها به تكرار شعار "مرگ بر ..." خودنمايی میكرد. گاهی كسانی در تاريكی شب میآمدند، آن سه نقطه را پاك میكردند و عنوانی ديگر در تضاد با آنچه بود بر جايش مینشاندند، اما آن واژه كه هميشه باقی میماند "مرگ" بود. به خيابانها كه میرسيدی در قالب عباراتی بلندتر و رسمیتر اينبار "مرگ" در كنار "جنگ" مینشست و مزين به نقش گل لاله و تفنگ بر سطح ديوارهای شهر نقش میبست. هرچند به اينجا كه میرسيد به رنگ سرخ و سبز زير عناوين "شهادت" و "دفاع مقدس" توجيه میگشت و ارزش میيافت.
در عبور از آن سالها شعارنويسی نزد مخالفان كارآيی خود را از دست داد و حاكميت نيز بنرها و بيلبوردها را جايگزين دیوارنوشتهها نمود. اگر چه هنوز هم "مرگ" جايگاه ويژه خود را در اين ميان حفظ كرده است. اما ديگر با اسپری نوشتن بر ديوارهایی كه شهرداری با هزينه كردن از ماليات دريافتی از شهروندان سعی در پاك نمودن و پاكيزه نگاه داشتن آنها دارد نه تنها از مد افتاده كه حتی انجام اين عمل با توجه به نصب تابلوهای هشدار دهنده بر ديوارهای شهر میتواند پيگرد قانونی نيز داشته باشد. چه رسد به آنكه عدهای هياهو كنان روز روشن و در حضور مأموران انتظامی از ديوارهای خانهای آويزان شوند و اقدام به شعارنويسی كنند!
امروز كه ديدگانم را از آن ديوارهای دوران كودكی بر میگردانم و از پشت مانيتور به عكسهای ديوار محل زندگی و دفتر كار شيرين عبادی خيره میسازم باز هم شعار "مرگ" را میبينم كه با همان اسپری سياه رنگ و خطوط نازيبا اينبار بر ديوار آجرنمای خانهای نقش بسته كه زنی بيزار از "مرگ" و "جنگ" را در خود جای داده است. زنی كه اين روزها نامش با مدافعان حقوق بشر و شورای صلح چنان گره خورده كه سخن راندن از اين دو بدون آوردن نام وی به گوش مخاطب ناآشنا میآيد و ذكر نامش در برخورد با شهروندان هنگام جمع آوری امضاء برای كمپين تغيير برای برابری اعتبار میآورد و جلب اعتماد میكند.
"ننگ" شعار واژه ديگریست كه در كنار "مرگ" خطاب به صاحب اين خانه بر ديوارها حك شده است. عجبا! صد عجبا! چه كسی را بايد که ننگش آيد؟! زنی كه با دريافت معتبرترين جايزه بينالمللی به واسطهی كوششهای حقوق بشریاش برای خود و ما افتخاری پايدار آفريد؟! زنی كه آبرويی گشت بر بیآبرويی دولتمردانی كه در پايانههای جهانی در صف انگشت نگاری جایمان دادند؟! زنی كه نامش اعتباری شد بر بیاعتباری دولتمردانی كه نامشان در ليست افراد تحت تعقيب اينترپل قرار گرفت؟! زنی كه حضور شايستهاش در مجامع بينالمللی جبرانی هر چند اندك گرديد بر حضور پرهياهوی دولتمردانی كه با كلامشان موجبات خنده حاضران و هو كردن خودشان را فراهم آوردند؟!
آری هنوز رد "مرگ" بر ديوارهای شهر پيداست... و باشد كه اينبار تا مدتی بر سطح اين ديوارها باقی بماند تا ذهن عابران كوچهی عبادی را حتی برای لحظهای درگير سازد و شايد كودكی نوآموخته در گذر از اين كوچه واژه "مرگ" را ببيند و بخواند و در پرسش از مادرش در يافتن معنی اين واژه و دليل نوشتن آن بر ديوار اين خانه اما معنا و تعبيری متفاوت از قصد نويسندگان اين خطوط نازيبا در ذهنش جای گيرد.
نظرات