پیام به یک همشهری ملی ـ مذهبی

آقای همشهری از جانب جماعت ملی مذهبی مأموريت يافته‌ای تا سركی ‌به شهر و ديارت بكشی و با طايفه‌ی كُردزبان پان‌‌فارس كه تيره‌‌ای عجيبند از نژاد دوزيستان! اجلاس تشكيل دهی و نگرانی و هراس خود و زعمای گروه‌تان در مركز را از گسترش بحث هويت‌ خواهی در بين جوانان اين شهر كه زمانی محل يكه‌تازی پان‌ايرانيست‌ها بوده است ابراز داری و شاهد از مراسمی بياوری كه كلاغ‌ها به گوشت رسانده‌اند در اين شهر برگزار شده و بحث غالب در آن مسئله‌ی حقوق ملی بوده با تأكيد بر كُرد و كردستان و جوجه كلاغ‌های حاضر و غايب در آن مراسم برای خودشيرينی اطلاعاتت را تكميل كنند كه "آری تازشم بحث به فدراليسمم كشيد"!!!

حضرات ملی مذهبی معادلات‌تان بر هم خورده؟! خواب‌های‌تان آشفته گرديده؟! روياهای‌تان بر باد رفته؟! بچه‌های كرمانشاه و تبريز آب به خوابگه مورچگان ريخته‌اند چمان! و تكانكی خورده‌اند اينان! شايد كه از خواب بيدار شوند اين جماعت خفتو و چشمان‌شان به روی واقعيات باز گردد تا ديگر در اوهام خويش منكر نشوند وجود مسئله‌ی ملی و تبعيض قومی در اين سرزمين كه ما ايران كُرد و ترك و فارس و بلوچ و عرب و... می‌دانیمش و آنان در پی‌ تقليلش به يك زبان، فرهنگ، قوم و ملتند.

به هنگام نوشتن اين دو چند خط در ذهنم آمد مطلبی از محبت كمری جوان همشهری اندر احوالات اين ديگر همشهری كه در شماره 572 هفته ‌نامه‌ی باختر چاپ كرمانشاه به تاريخ 29 مرداد 1379 در بخشی از مقاله‌ی "ملی مذهبی كيست؟!" چنين آورده بود:

«به كسی می‌توان ملی ‌گفت كه در دفاع از كيان فرهنگی و قومی خويش سيلی خورده باشد و مردم سرخی صورتش را با ديده عيان ديده باشند و در دفاع از هويت قوم خويش به مبارزه پرداخته، خواه غالب يا مغلوب گشته و كسی كه هنوز به خود نقبولانده است كه زبان، اولين شاخص و نشانه‌ی هويت جاودان يك ملت است و روی گرداندن از آن به منظور خودباختگی و تهاجم ديگر فرهنگ‌ها به انديشه وی ‌است و بر اين اساس مردم استان كرمانشاه كه عموماً قوم كُرد كه همانا اصيل‌ترين قوم آريا و افتخار آباء و اجدادمان است به زبان كُردی با گويش‌های مختلف تكلم می‌نمايند و فراموشی و سبك شمردن اين زبان بزرگ‌ترين توهين به اين قوم شرافتمند روسفيد طعنه به ماه زدن است و كسی كه ادعای ملی‌ گرايی می‌كند. اولين اقدام وی بايد گويش به اين زبان با كمال افتخار و خدمت در جهت احيای آن باشد. حال آقايی كه هنوز قادر نيست به زبان كُردی تكلم كند به چه جراتی ادعای ملی ‌گرايی می‌كند؟!»

راستی شنيده‌ام فارسی را با چنان لهجه‌ی غليظ تهرانی صحبت می‌كرده‌ايد كه كسانی در آن جمع، ناآشنا به سابقه‌ی چندين ساله‌ی حضور خاندان‌تان در كرمانشاه به دنبال مهاجرتی كه از بسيار دورترها به اين شهر كردنشين داشته‌ايد فكر كرده بودند هر كه از تهران تشريف می‌آورد لابد تهرانی‌ست!!!

پی‌نوشت..

ـ آنان كه می‌خوانندش به گوشش برسانندش!

ـ دوستی تعریف می‌كرد در بحبوحه‌ی جنگ ايالات متحده و نيروهای ائتلاف عليه رژيم بعث در عراق افرادی از همين جماعت ملی مذهبی از ترس قدرت‌گيری كُردها و تشكيل حكومت فدرال در آن كشور و تأثيری كه اين امر می‌توانست بر كُردهای ايران داشته باشد با چراغ سبز حاكميت جهت تقويت گفتمان به اصطلاح ملی گرايی در مناطق كردنشين قصد برگزاری سلسه جلسات و سخنرانی‌هايی را در شهرهای منطقه و از جمله همين شهر داشتند كه شوربختانه (خوشبختانه!) به دليل عدم استقبال كافی و وافی طرح‌شان اجرايی نگشت.