چندی پیش نیروی انتظامی کرماشان طی بخشنامهای تحت عنوان "ضوابط انتظامی لازمالاجرا در سالنهای پذیرایی و باغهای حاشیه شهر در برگزاری مجالس" موانعی در جهت محدود کردن مردم در برگزاری مراسمات عروسی و تولد و جشنهای خصوصی به وجود آورد . همچنین نیروی انتظامی در نشستی توجیهی از صاحبان سالنها و باغهای محل برگزاری جشنها خواست تا موازین قانونی و شرعی و عرفی را رعایت نمایند و قسمتهای مردان و زنان را از هم جدا کنند و نیز هنگام برگزار ی جشنها خودشان در محل حضور داشته باشند.
این در حالی است که اخیراً حضور ماموران انتظامی در سطح شهر به بهانه برخورد با بدحجابی و ابتذال و جلوگیری از فساد، بگونه چشمگیری افزایش یافته است. باز بگیر و ببندها آغاز گشته، باز حضور ناگهانی در مراسم خصوصی شهروندان و برخوردهای تند و نارحت کننده با آنان شدت یافته، باز حریم خصوصی افراد مورد تجاوز قرار میگیرد و حرمت انسانی اشخاص درهم شکسته میشود و باز ...
آری، نیروی انتظامی که در تمام دنیا مسئول برقراری نظم و حفظ آرامش است و مردم با دیدن آنان احساس امنیت میکنند، در شهر و دیار من تبدیل گشتهاند به برهم زنندگان آرامش مردم، به گونهای که همشهریانم با دیدن ماموران انتظامی به جای اینکه احساس امنیت کنند ترس تمام وجودشان را در بر میگیرد، ترسی همراه با نفرت.
به این خبر توجه کنید: بیست باغ محل برگزاری جشنهای عروسی در کرمانشاه تعطیل شد. به گفته مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه، رقص و پایکوبی، موسیقیهای مبتذل، تداخل زن و مرد و... در جشنهای عروسی در این مکانها باعث شد تا نیروی انتظامی بر اساس وظیفه ذاتی خود و در جهت حفظ نظم و آرامش و در دفاع از ارزشهای شرعی و عرفی جامعه، تصمیم به تعطیلی این مکانها بگیرد.
به راستی برگزاری جشنهای عروسی که معمولاً شبها و در باغهای حاشیه شهر برگزار میشود سبب برهم خوردن نظم شهر میگردد؟! و یا موجبات آزار همسایگان و برهم خوردن آرامش مردم را فراهم میکند؟!
ای کاش نیروی انتظامی به جای لشکر کشی به اینگونه مراسمات و سرک کشیدن در مجالس خصوصی افراد فکری به حال ترافیک سرسام آور خیابانهای شهر میکرد که آسایش و آرامش را از مردم ربوده و ای کاش نیروی انتظامی به جای حضور چند صد نفری در مراکز شهر و مکانهای تجاری و تفریحی و برخوردهای تند و ناراحت کننده با دختران و پسران به بهانه بدحجابی و بدلباسی، شماری از نیروهایش را به محلههایی که مکان خرید و فروش مواد مخدر و اسلحه و... میباشند گسیل میداد و بخشی از توانش را در جهت مبارزه و مقابله با جنایت به کار میگرفت تا دیگر شاهد قتل پنج تن، تنها در یک ماه (شهریور) در این شهر نباشیم.
اما نه ماموران نیروی انتظامی مشغول کارهای مهمتری هستند! و وقت رسیدگی به این موارد کم اهمیت! را ندارند، آری آنان مشغول گشت زنی در خیابانها و پاساژها هستند تا مبادا روسری دختری کمی به عقب رفته باشد و ظاهر پسری مطابق میل آنان نباشد، آنان به هر باغی که در آنجا مراسمی برپاست سرک میکشند تا مبادا زنان با مردانی که همه از بستگانشان میباشند همنشین باشند و همه در کنار هم به شادی بپردازند! جالب است تمام این بگیر و ببندها و ایجاد محدودیتها به بهانه دفاع از ارزشهای شرعی و عرفی!!!
در اینجا لازم است نگاهی کوتاه بیندازیم به مفهوم شرع و عرف تا بدانیم اینان چیستند که دفاع از آن را چماقی کردهاند که بر سر مردم میکوبند.
در مورد شرع، باید گفت همین مردمی که شرع را پذیرفتهاند خود میتوانند تشخیص دهند که آیا اعمالشان خلاف شرع است یا خیر؟ و از آنجا که برداشت از دین و شرع در نزد افراد مختلف متفاوت است و نگاه مردم به آموزهای دینی یکسان نمیباشد بنابراین شخص یا گروهی نمیتواند نظر خود را مبنی بر اجرای قوانین شرعی بر دیگران تحمیل کند.
اما در مورد عرف، حتماً فرمانده نیروی انتظامی کرماشان که اقدام به صدور آن بخشنامه کذایی کرده و در بند هفتم آن بر روی واژه "اعمال خلاف قوانین و عرف و عفت عمومی " تاکید نمودهاند، معنی عرف را میدانند. در اینجا من برای یادآوری خود به کتاب لغت مراجعه میکنم و معنی عرف را چنین میخوانم: روش مستمر قومی است در رفتار و گفتار که میان مردم آن قوم معمول و متداول شده باشد، لازم نیست همه افراد آن قوم آن روش را داشته باشند تا عرف محقق شود بلکه کافی است که اغلب آنان دارای روش مزبور باشند، عرف به همین مقدار محقق میشود.
خوب حالا نگاهی بیندازیم به عرف مردم کرماشان و منطقه تا ببینیم مواردی مانند تداخل زن و مرد، پخش موسیقی و رقص و پایکوبی در مراسم جشن و عروسی که نیروی انتظامی از آن به عنوان مصادیق فساد و ابتذال یاد میکند و ارتکاب هر یک از این اعمال را خلاف عرف و جرم میداند به راستی در تقابل با عرف مردم این دیار است؟!
مراسم ازدواج در میان مردم کرمانشاه دارای ویژگیهای خاص خود است. البته این مراسم در همه استان به یک روش برگزار نمیشود. اما مشترکات زیادی هم بین آنها مشاهده میشود، از جمله نواختن موسیقی (ساز و دهل) و پایکوبی و دست افشانی میهمانان زن و مرد به صورت دست جمعی. (فرهنگ عامه کرد ــ موسی پرنیان)
در طول مدت عروسی که تا پاسی از شب ادامه مییابد شرکت کنندگان زن و مرد به صورت دست جمعی به رقص میپردازند. رقصهای مردم این منطقه هر کدام نظم و ترتیب خاص خود را دارند و آهنگ مخصوص بخود را میطلبند، موسیقی یا به گفته دیگر ساز و آواز در این منطقه به وجود آدمهایش گره خورده است. (بومیان دره مهرگان ــ رستم خان رحیمی عثمانوندی)
مراسم عروسی در بین کردها معمولاً با سرنا و دهل (امروزه جای خود را به تجهیزات جدید موسیقی داده است) همراه است، در طول مدت عروسی شرکت کنندگان زن و مرد که عموماً از بستگان میباشند به صورت دست جمعی و مختلط به رقص و پایکوبی میپردازند. مراسم عروسی کردها آنقدر زیبا و جذاب است که به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری آئینی محسوب میشود. (گزارش ایسنا)
مراسم عروسی در بین کردها با یک خواستگاری آبرومندانه آغاز میشود. در طول مدت جشن عروسی زن و مرد دست یکدیگر را میگیرند، دایره بزرگی تشکیل میدهند و با صدای آهنگ و ساز تا پاسی از شب با قدمهای سنگین و با شور و نشاط به پایکوبی میپردازند. با این حال دیده میشود زنان کرد با اینکه مسلمانند در قید و بند حجاب نیستند و با وجودی که لباسی کاملاً پوشیده بر تن دارند اما سر و صورتشان باز است. زنان کرد آنگونه که رسم زنان ترک و تازیست، رو نمیگیرند و در جمع با مردان در میآمیزند. بدیهی است که در بین کردها به هیچ وجه صحبت از مقید نمودن و به بند کشیدن زن در بین نیست. زن کرد در عین لوند بودن و خوشرو بودن پاکدامن است. فحشا و برخی رذایل و قبایح رایج در مشرق زمین در بین کردها سابقه ندارد. (کرد و کردستان ــ واسیلی نیکسین)
آری اینچنین است، رفتاری که از دید آقایان ضد ارزش فرض میگردد، از اجزاء فرهنگ این مردم میباشد، انسان در این دیار با نوای ساز و موسیقی چشم به جهان میگشاید و با مارش عزای ساز و دهل دیده از جهان فرو میبندد. مردم این دیار شادترین لحظات عمر خود را با ساز و آواز جشن میگیرند. همان طوری که تلخترین روزهای زندگی خود را با موسیقی التیام میبخشند. همچنین رقص مردم این سامان بیانگر تاریخشان است و آن را شیوه ای نمادین از جنگ و شادی و شیون و کار و رزم و بزم میدانند.
به راستی آیا میتوان با این بهانههای واهی و با سلاح دفاع از عرف به ستیز با عرف این مردم برخاست؟ آیا نیروی انتظامی میتواند با صدور بخشنامه و وضع قوانین خاص (که تنها در اختیار قوه قضائیه میباشد و نیروی انتظامی مجری قوانین میباشد و نه وضع کننده آن) عرف رایج در میان مردم را از بین ببرد؟
شاید برای چند هفته، چند ماه و شاید چند... اما باید دانست رفتار یک جامعه که بر اثر اقبال مردم و تکرار آن طی سالیان دراز به صورت عرف درآمده و بخشی از فرهنگ آن مردم محسوب میگردد را نمیتوان یک شبه و با صدور یک بخشنامه از میان برد و هر تلاشی در این زمینه محکوم به شکست است زیرا هیچ سلاحی را توان مقابله با فرهنگ پربار مردم این دیار کهن نیست.